خیلی مسخره س آدم از دردای خودش بنویسه طبق نظر خیلیا

انگار هی بخوای جلب توجه کنی

خودم بنظرم خیلی مزخرفه که اینقد ناله میکنم و از دردام میگم

وقتی میگم درده از بین نمیره

غمش هست

ولی انگار یه باری از رو دوشت برداشتن

بار سنگینی نیست ولی در هر صورت یه باره

منم فک کنم برا همین مینویسم…حس میکنم حرف تو گلوم گیر میکنه

دوس ندارم گوش دوستامو درد بیارم که گوش کنن…دوست ندارم توییتش کنم

بعد دیگه جایی نمیمونه جز اینجا

 

 

استاندارد

شب

پروسه ی گذشتن شب یه چیز تکراری شده…اگه 11 12 نخوابم این اتفاقا پیش میاد که اولش خوبِ خوبه

توییت میخونم و میخندم و همراهی تو فاز و اینا

بعد یهو یا تو توییتا یه چیزی میبینم که روش حساسم

یا تو خونه یه چیزی میشه

یا حالا از جای دیگه…در هر صورت کیریه که فرو میاد…هر شب

بعد بغ کردن شروع میشه…هی اخم میکنی اولش، هی اخمت میره تو هم، هی دوباره اخمت بیشتر میشه…یه سردرد خفیفی میاد اون ته مها

بعد اگه باز مجبور نکنم خودمو به خواب هی بیشتر میشه

کم کم اشک میاد…یکی از راه میرسه میگه خوبی؟ هق هق میاد ایندفعه…بعد اشکات بند نمیان

دیگه صفحه ی مانیتورو نمیبینی

حس میکنی همه ی غذاهایی که خوردی میخواد بیاد بیرون اما الکیه ازین تهوعای کاذب

ممکنه حتا دردات هم بیاد یه سری درد جسمی الکی که دلیلی ندارن واسه اومدن

مثلن امشب بعد 6 7 ماه درد شونه هام اومد…بی خود و بی جهت

بعد دیگه نمیتونی تحمل کنی لپ تاپو میبندی بقیه ی اشکارو میبری واسه بالشتت

هی گوشیتو نگاه میکنی هی ساعتو نشون میده

هی چشات میسوزه

میبندی دوباره میپری گوشیتو نگاه میکنی

بازم ساعتو میبینی

تو که کسیو نداری چرا هی گوشیتو نگاه میکنی؟

بعد از سوزش اشکا چشات سنگین میشه و میری…

استاندارد

احترام وقتی معنا پیدا میکنه که توهین نشنوی و احترام ببینی از اون طرفت

حالا احترام ندیدی هم ندیدی ولی حداقل توهینی نشنیدی ازش

صرفن بخاطر سن و نسبت خونی نمیتونی توقع احترام داشته باشی اونم وقتی که از لحظه ی وروردت شروع کردی به تحقیر و توهین…

استاندارد

اگه بابا نبود شاید میرفتن از این شهر…..شاید میشد تنهام بذارن

فقط اگه بابا نبود

استاندارد

بعضی وقتا یه بوس روزتو میسازه…بعضی وقتا یه بوس روزتو داغون میکنه

فک کنم از مسافرت هم اومده بودم منو بوسید…مجبوری نمیتونستم در برم

قبلنا که یکم اوضاع بهتر بود، هر روز صبح میومد میبوسیدم میگفت پیغمبر گفته بچه هاتونو ببوسین ثواب داره

الان دارم فک میکنم خب ینی بخاطر ثوابش میبوسیدی مارو یا واقعن دوسمون داشتی؟

الان تماس ریشاش با پیشونیم چندش آور بود…حالت تهوع سردرد سرگیجه همه چیم بدتر شد

از ماشین بچه ها که پیاده شدم واقعن دوس داشتم یکی بیاد چاقوشو بزنه تموم شه همه چی

اما نمیشه ما قراره زجرکش بشیم

من خودمو آدم لوسی میدونم

چون اونقدر مشکلاتم تو زندگی زیاد نیست که بخوام نباشم دیگه…ولی حس میکنم هیچ چیز خوبی قرار نیست بیاد

نمیخوام صبر کنم تلاش کنم که شاید چیز خوبی بیاد در صورتی که میدونم نمیاد

بابام منو دوست داره ولی ریده…تو زندگیش بدجوری خراب کرده اوضاعو…هیچوقتم قصد درست کردنشو نداشته و نداره

هی داره بدتر میکنه همه چیو و عین خیالش نیست

ولی باز دوسمون داره…اگه نداشت میشد کمتر حرص بخوری که چرا تلاشی برای بهتر شدن خودش نمیکنه

جدن نمیفهممش….خیلی وقته دیگه هیچ حسی بهش ندارم

اگه از دستش حرص میخورم فقط بخاطر آبرومه جلوی بقیه

هرچی فکر میکنم میبینم دیگه سرنوشتش زیادم برام اهمیت نداره

شایدم داره نمیدونم

یه خصوصیت بدی که دارم اینه که هنوز بزرگ نشدم و نمیدونم چی میخوام

احساسمو به هیچکس و هیچ چیز هنوز نمیدونم

کی دیگه میخوام بفهمم

استاندارد

چِت

اتوبان گردی های من داره خنده دار میشه

امروز ظهر دیدم آقاهه مال شهرداری داره چمنارو آب میده نمیشد برم دراز بکشم

همونجا وسط پل همت وایستادم کلی باد میومد خوب بود

نشستم پاهامو از پل آویزون کردم بعد هی دورورمو نگاه کردم دیدم هیشکی حواسش نیست هیشکیااااا

یه ربع بعد یه خانومه داشت رد میشد برگشتم نگاش کردم دیدم یه لبخند برام زده از اینــــــــــــجا تا اینجــــــا

بعد گفتم خو باد میاد چه خوبه موهامو باز کنم هوا بخوره

یه خانوم چادریه اونور اتوبان وایستاده بود هی نگاه میکرد دور بود نمیدونم چش غره میرفت یا چی اتوبوس اومد و اونم رفت

بعد هدفون تو گوشم بود دیدم یه پسره ی بامزه ی تقریبن 18 19 ساله داشت رد میشد یهو وایستاد یه چیزی داشت میگفت گفتم بلی؟

گفت مشکلی هست؟ گفتم نه گفت نیفتیااا گفتم نه نمیفتم

رفت اونور اتوبان هی با نگرانی نگام میکرد

خب پسر خوب من ازینجا بیفتم هیچ مرگیم نمیشه فقط دست و پام میشکنه

مگه اینکه نشونه گیری کنم تو خط بی آر تی بیفتم اونم وقتی اتوبوس داره میاد که قاعدتن خایه شو ندارم

دیدم هی داره نگاه میکنه آخرش پا شدم رفتم

خیلی بده تمام لحظات آرامشی که داری بیرون از خونه باشه

این استرسی که راه دانشگاه تا خونه….محل کار تا خونه….یا هرجای دیگه تا خونه داره رو هیچی نداره

برای همینه هی خودمو خفه میکنم با کوله پشتی سنگین و لپ تاپ وسط راه از اتوبوس پیاده میشم تا خونه پیاده میرم

خونه برای همه منبع آرامشه برای من برعکس

کی میخواد تموم بشه این اوضاع؟

فک کنم پسره ازم عکس گرفت…یا از اتوبان داشت میگرفت؟ شما یکیو اینجوری ببینین چیکار میکنین؟

استاندارد

Broken

این دیگه چیه به سر من اومده؟

من اینجوری نبودم

من سرمو میذاشتم رو بالش خواب بودم

الان رفتم بخابم اشک نمیذاره بخوابم

سعی کردم فکر نکنم

یهو همش اومد تو ذهنم

همه ی اینا اومد تو ذهنم

بلد نیستم تو کاری برنده باشم

تو دوستی حتا

نمیتونم برا دوستام دوست باشم

نمیتونم تو اکیپ جا کنم خودمو

همه هم دارن فرار میکنن….هستن به اصطلاح اما نیستن در واقع

چقدر دلم تنگ شده چقدر حساب باز کرده بودم روشون

رو همین دوستای مجازی

بعد هنوزم همرو دوست دارم اینه حماقت من

درستش اینه که بکنم برم احساسمو تو خودم بکشم

بعدشم دیگه زندگی فایده نداره…داره؟

نداره وقتی به هرچی دست میزنی پودر میشه

وقتی موفقیتی نداشتی که به دلت بشینه….همش شکست بوده تاحالا به چیه بعدنش باید امید داشت آخه

استاندارد

روان آلوده ی من

خیلی شلوغه خیلی خیلی ذهنم شلوغه

مث بازار ماهی فروشای بندر شده

دلم هم تنگه، چندروزه که زیاد تنگه

یه جوری تنگه که زده به دردای جسمانی انگار

نه که من بدم بیاد البته

دوست دارم یه گوشه بیفتم هی از درد جیغ بکشم توییت کنم بگم من درد دارما

روانِ آلوده ی من

دوروزه دوستامو میبینم باهم راجب رابطه و سکس و اینا حرف میزنیم

خیلی چیزارو که به هیچکس نگفتمو بهشون گفتم

چیزایی که بعضیوقتا خودم شرم دارم بهشون فکر کنم

نتیجه ش چی بود؟ خب اونا یه چیزاییرو رو فهمیدن

یه سری فکرا هم راجب من کردن

مثلن این «ببین منو…..اصلن بهت نمیاداا»

اینو زبونی گفتن اما تو دلشون گفتن: «ببین منو…..اصلن بهت نمیاد اینقد جنده باشیا»

شایدم من اینطور فکر میکنم

آخه من همیشه این فکرو میکنم که فلانی فلانجا فلان فکرو راجب من میکنه وای وای

اونا به کنار

نتیجه ش واسه من چی بود؟

امم دلتنگم کرد…دلتنگ ترم کرد…باعث شد باز بخوام

رابطه رو بخوام …این که کسیو داشته باشم که براش هیجان زده شم

بهار میگه صبر کن اینهمه صبر کردی بازم صبر کن

اینهمه که خب ینی از آبان که واسه من خیلیه

باز درد اومد فاک استاد هم الان میاد

استاندارد